پیدایش موسیقی الکتروآکوستیک

موسیقی الکتروآکوستیک را در این مقاله مورد برسی قرار داده ایم. پیشرفت فنّاوری و دستیابی بشر به امکاناتی که پیش از این خارج از محدودهی ادراک بشر بود مهمترین وجه تمایز قرن بیستم با صدههای پیش از خود است. استفاده از منابع و امکانات جدید، به هنرمندان ازجمله موسیقیدانان این امکان را داده تا با بهکارگیریِ این منابع بِکر، دست به خلق آثار جدیدی بزنند و مسیری نو را ترسیم نمایند.برای مشاهده موسیقی قرن بیستم اینجا کلیک کنید.
اختراع اولین ساز موسیقایی الکترونیک، تِرمِن وُکس[1] در سال 1920، اختراع سینمای ناطق در اواخر دههی سوم قرن بیستم، ساختهشدن لابراتوارهای متعدد که به مسائل مربوط به صدای مصنوعی میپرداختند و … همه و همه عواملی بودند که آهنگسازان را وارد عرصهی جدیدی کردند که درنتیجهی همکاری و فعالیت مشترک با مهندسان در کشورهای مختلف، جهشی کیفی در حوزهی خلاقیت موسیقایی ایجاد کردند. به شکلی که در اواخر دههی 40، جهان موسیقی مستقیماً در برابر پذیرش تصورات اساساً نو قرار گرفت. تصوراتی که در وهلهی اول با بهرهبرداری هنری از فضای صوتی گسترش یافته ارتباط دارند.
موسیقی کُنکرِت

موسیقی کُنکرِت که بنیانگذار آن پییر شِفِر[3] بود، در عرصهی موسیقی الکترونیک دارای اهمیتی ویژه است. شِفِر که در سال 1942 استودیو اِسِی (Studio d’Essay) را تأسیس کرده بود در سال 1948 مجموعهای از اتودهای ضبطشده در استودیو را تحت عنوان کنسرت سروصداها[4]اجرا کرد تا بدین شکل موسیقی کُنکرِت متولد شود[5].
اتودها شامل سه قطعه به نامهای «اتود با نردهی گردان»، «اتود با قابلمهها» و «اتود با راهآهنها» بود که در آنها، شِفِر بهجای نُتاسیون، اصوات عینی را مبنای خلق اثر موسیقایی خود قرار داده بود. در حقیقت در این موسیقی برای ایجاد صورتبندیهای[6] صوتی، هم سازهای موسیقایی، هم تجهیزات الکترونیک و هم اصوات دنیای پیرامون به کار گرفته شد و فُنُگرام[7]، در حکم نتیجهی کُمپوزیسیون بود. اجرای موسیقی کُنکرِت به اجرای عمومی فُنُگرام خلاصه میشد و در اصطلاح اینگونه موسیقی را موسیقی برای نوار[8] میگفتند.
GRM

اولین دستگاههای ضبطصوت در سال 1951 در استودیوی پاریس ظاهر شدند و در همین سال بود که گروهی پژوهشی درنتیجهی ضرورت فراگیری تکنیکهای جدید شکل گرفت[10] و پس از گذشت چند سال، درسال 1958 استودیوی پاریسی شِفِر به GRM (گروه پژوهشهای موسیقایی) تغییر نام داد.[11]
ریاست GRM از سال 1966 تا 1997 بر عهدی فرانسوا بِل[12] بود که از شاگردان مسیان[13] و اشتُکهاوزن[14] و بنیانگذار نظریهی جدید سازماندهیِ فضاییِ صدادهیهای الکترونیک بود و بسیاری از آهنگسازان برجسته مثل مسیان، اشتُکهاوزن، بولِز[15]، یانیس زناکیس[16] و … در دورههای GRM فعالیت میکردند[17].
موسیقی الکترونیک

اصل عمدهی موسیقی الکترونیک تولید اصوات، تنها با وسایل الکتریسیته، دگرگونی تکنیکی آنها، یافتن فرمهای جدید و بالاخره اجرای مکانیکی آن بود که در راستای هدف اصلی بنیانگذاران این نوع موسیقی یعنی کشف مسیرهای صداییِ تا پیشازاین نامعلوم بود.
موسیقی الکترونیک هر نوع خلق موسیقی با وسایل الکترونیک (کامپیوتر- سینتیسایزر و …) را در برمیگیرد و اصطلاح موسیقی الکترونیک برای بسیاری از استایلهای موسیقی ازجمله پاپ نیز استفاده میشود و نمایانگر فنّاوری است و محدودیت ژانری یا استایلی ایجاد نمیکند. به موسیقی الکترونیکی که درروی صحنه با سازهای الکترونیک در مقیاس واقعیِ زمانی اجرا شود live electronic (موسیقی الکترونیک زنده) گفته میشود[18].
موسیقی کامپیوتر

موسیقی دیگری که با موسیقی الکترونیک ارتباط و اشتراکات زیادی دارد موسیقی کامپیوتر است. موسیقی کامپیوتر در وهلهی اول بر نظریهی اطلاعات (information theory) اتکا دارد.
در حال حاضر موسیقی کامپیوتر دارای دو معنای متفاوت است:
- همان موسیقی الکترونیک است فقط با تکیهبر تکنیک کامپیوتری.
- نمایانگر استفاده از الگوریتمهای فُرمال در فرآیند کُمپوزیسیون موسیقایی است.[19]
در این نوع موسیقی، اگر آهنگساز برنامهنویس نباشد، فعالیت وی به واردکردن اطلاعات اولیه به کامپیوتر و برداشت محصول بعدی نُتها خلاصه میشود؛ اما اگر آهنگساز خود برنامهنویس هم باشد میتواند بر منطق برنامه تأثیر بگذارد و مسئولیت کامل نتیجه را به عهده بگیرد.[20]
نوع دیگری از موسیقی کامپیوتر که اینجا مطرح میشود، موسیقی تعاملی (interactive) است که عبارت است از؛ انعطاف بخشیدن به کُمپوزیسیون که اجازهی برقراری اصل تعامل در کار سیستم را میدهد و درنتیجهی آن، ما به لایههای مختلف ساختار کُمپوزیسیونی، در فرآیند اجرا، در مقیاس واقعی زمان دسترسی پیدا میکنیم.
در سال 1956 ل.هیلر[21] اولین کُمپوزیسیون بامشارکت کامپیوتر را با نام (illiac suite) برای کوارتت زهی نوشت. برای ساخت این قطعه روی کامپیوتر univac دانشگاه ایلینوی، زنجیرههایی که از ارتفاعها، کششها و دیگر پارامترهای موسیقایی تولیدشده بود، نتایج را بهصورت کدهایی که شامل شماره و عدد بودند پرینت کردند و سپس این کدها را با دست، به نت تبدیل کرده و بهصورت پارتیتور برای کوارتت زهی نوشتند[22].
موسیقی الکتروآکوستیک

توضیحات و مقدمات آورده شده در راستای آشنایی ابتدایی با موسیقی کُنکرِت، موسیقی الکترونیک و کامپیوتر به ما این امکان را میدهد تا اصطلاح موسیقی الکتروآکوستیک را تشریح کنیم. این اصطلاح که در دههی 60 ظاهر شد حاصل ادغام موسیقی کُنکرت، الکترونیک و کامپیوتر است[23]. ژانرهای گوناگونی تحت این عنوان (الکتروآکوستیک) در هم ادغام میشوند که ازلحاظ زیباییشناسی و استیل بههیچوجه محدود نیستند. لذا، فرانسوا بِل در سال 1973،در راستای محدود کردن حوزهی بیکران این مفهوم، اصطلاح آکوسماتیک[24]را در توصیف موسیقی که در استودیو ساخته شده و سپس به سالن کنسرت آورده شده پیشنهاد کرد.
در حقیقت اصطلاح آکوسماتیک بیشتر نسبت به ژانر Tape Music به کار گرفته میشود اما دلیل اصلی استفاده از این اصطلاح، تفکیک کمپوزیسیونهای جدی و دارای تصوّری خاص از صدا و اصول موسیقایی سازماندهی، از محصولات ژانرهای عامهپسندی که فقط از لوازم الکترونیک وتمبرهای سنتز شده، بدون ایدههای تکنیکی و زیباشناختی خاص استفاده میکنند است. موسیقی آکوسماتیک، برای کسب شیوههای قالببندی فرایندهای موسیقاییِ خود از پارهای از دادههای آکوستیک و پسیکوآکوستیک کمک میگیرد[25]؛ بنابراین آگاهی از طبیعت آکوستیکِ ماتریال، آشنایی با صدا، نمای موجی و طیفی صدا و تجزیه و سنتز صدا امری است الزامی و در ادامه به بررسی برخی از این مفاهیم پرداخته خواهد شد:
صدا
«عبارت است از نوسانات مکانیکی در محیط و اجسامِ قابل ارتجاع، مایعات، جامدات و گازگونهها. بسامدهای نوسانات صدای قابلشنیدن، در محدودهی 20000-20 هرتز قرار دارند.»[26]
نمای موجی صدا

«هر شیء در یک وضعیت آکوستیکی معمولی با انجام نوسانات مکانیکی در هوا، حوزههایی با فشار بالا و پایین میسازد که باعث شکلگیری امواج صدایی منتشر شونده در فضا میشود. با اندازهگیری ارتباط زمانی تغییرات فشارها در نقطهای معین از فضا میتوان با کمک میکروفون نمای موجی صدا را ساخت.»[27]
بسامدهای اصلی
«هر نوسان مرکب را میتوان بهصورت جمع نوسانات سینوسی سادهتری تصور کرد که از بسامدها، دامنهها و فازهای شدیداً معین برخوردارند. این نوسانات سادهتر را بسامدهای اصلی مینامند.»[28]
اُوِرتُنover tone

«هرگونه بسامد اصلی در بالای بسامد اولی (تن اصلی) را گویند. اُوِرتُنهایی که بسامدهایشان بهعنوان اعداد درست جزء بسامد تُنِ اصلیاند (مضرب صحیح بسامد تن اصلیاند) هارمُنیک نامیده میشوند، ضمناً تن اصلی اولین هارمُنیک بهحساب میآید. اگر صدا در طیف خودش حاوی فقط هارمُنیکها باشد، در آن صورت مجموع آنها حکم یک فرایند پریودیک را دارد و صدا احساس واضح ارتفاع را میدهد. ضمناً ارتفاعِ ذهناً حس شدنیِ صدا، با کوچکترین مضرب مشترک بسامد هارمُنیکها مطابقت دارد.»[29]
طیف (spectrum)
«مجموع اُوِرتُنهایی که یک صدای مرکب را میسازند، طیف (spectrum) این صدا نامیده میشود.»[30]
نمای طیفی صدا (سُنُگرام)

«نموداری که تصویر طیف صدا در زمان را جلوهگر میسازد، نمای طیفی صدا یا سُنُگرام نامیده میشود. بهبیاندیگر، سُنُگرام، نمودار تقسیمبندی انرژی طیفی منبع آکوستیکی در مختصات بسامد و زمان است. ضمناً بسامدهای اُوِرتُنها بهطور عمودی و زمان بهطور افقی تفکیک میشوند و رنگ (معمولاً خاکستری) نمایانگر شدتِ اُوِرتُنها است.»[31]
تمبر

«در موسیقی آکوسماتیک تمبر، مانند ارتفاع و ریتم بهعنوان پارامتری از صدا تلقی میشود و پارامتریزاسیون تمبر، راه را بهسوی استفادهی عملی از ساختارهای موسیقایی انتزاعی در روش سنتی ارکستراسیون باز میکند[32]. از دیگر امکانات موسیقی الکتروآکوستیک، ایجاد گسترش تمبری از یک بافت صدایی اصلی به دیگری است. قطعهی «Red Bird» اثر تِرِوُر ویشارت[33] نمونهای از این دگرگونیهای تمبری است که در طول این اثر، صدای کتابی که محکم بسته میشود به صدای دری که محکم بسته میشود تبدیل میشود.
در کشورهای انگلیسیزبان بهویژه آمریکا موسیقی الکتروآکوستیک را به دو جریانِ زنده (live electronic) و غیرزنده (tape music) تقسیم میکنند ولی در کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه اصطلاح آکوسماتیک بهعنوان یک اصل مطرح است.»[34]
موسیقی آکوسماتیک هم در شکل خاص و هم در نوع ترکیبی، یعنی با سازهای زنده، با معرفی نوعی خاص از کُمپوزیسیون که هدفش تجسم متنوعترین ایدههای موسیقایی صدادهیِ الکترونیک است، امروزه اصطلاحی قلمداد میشود که تا حد زیادی خصوصیات این نوع از خلاقیتهای موسیقایی را منعکس میکند.
IRCAM

در سال 1969 در پاریس در کنارمرکز هنر معاصر ژُرژ پُمپیدو[36]، انستیتوی هماهنگی پژوهشهای موسیقایی و آکوستیک (IRCAM) – یکی از سازمانهای بنیادی در جهت توسعهی تکنولوژیهای نو بهویژه تکنولوژیهای کامپیوتری- تأسیس شد. بنیانگذار و اولین مدیر این سازمان، پ.بولِز بود که تا سال 1992 ریاست IRCAM را به عهده داشت[37].بولز، در مقالهی «مایسترو کامپیوتر: در جستجوی صدادهیهای نو»[38] هدف فعالیتهای انستیتو و ضرورت موسیقی الکترونیک را تشریح میکند.
قطعهی «Repons» اثر بولِز برای شش سُلیست[39] آنسامبل[40] و صداهای سنتز شده روی تجهیزات کامپیوتری IRCAM، ازجمله آثاری است که در آن بهطور فوقالعاده مؤثری از امکانات کامپیوتری، برای دگرگونی صدادهیهای زندهی سازی بهوسیلهی آنالیز و سنتز آنهااستفادهشده است. Repons از واژهی لاتین responsum (پاسخ) آمده و از طرف بولِز به دیالوگ و مبادلهی دوطرفه میان آنسامبلِ سازی و خودِ الکترونیک، میان اصوات طبیعی و اصوات بهطور الکترونیک دگرگونشده، میان گروههای آنسامبل، میان سولیستها و آنسامبل تعبیر میشود. این اثر مبتنی بر گذارهای نرم از صدادهیهای زنده به الکترونیک و برعکس است جهت کسب اطلاعات بیشتر با گیتار آواز تماس بگیرید. [41].
نویسنده: میثم صادق
[1]Termenvox
[2]Musique Concrète
[3]Pierre Schaeffer
[4]Concert de bruits
[5]ت ک م، ص 532
[6]formation
[7]phonogram
[8]Tape music
[9]Groupe de Recherches Musicales
[10]Groupe de Recherches de Musique Concrete
[11]ت ک م، ص 534-532
[12]Francois Bayle
[13]Olivier Messiaen
[14]Karlheinz Stockhausen
[15]Pierre Boulez
[16]Iannis Xenakis
[17]ت ک م، ص 534
[18]همان، ص، 535-534
[19]ت ک م، ص 535
[20]همان، ص 535
[21]Lejaren Hiller
[22]همان، ص 536
[23]ت ک م، ص 539
[24]Musique Acousmatique
[25]همان، ص 540
[26]همان، ص 540
[27]همان، ص 540
[28]ت ک م، ص 540
[29]همان، ص 540
[30]همان، ص 540
[31]همان، ص 540
[32]ت ک م، ص 546
[33]Trevoe Wishart
[34]ت ک م، ص 552
[35]The Institute for Research and Coordination in Acoustics/ Music
[36]Georges Pompidou
[37]ت ک م، ص 561
[38]Maestro computer: Erforschung der neuen Tongrenzen
[39]soloist
[40]ensemble
[41]ت ک م، ص 561